یه جــــــایی...

نوشته شده توسط:صابر اذعانی | ۰ دیدگاه

به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
بزرگ‌ ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن .



به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره .



به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری ، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته ، فراموش نکنی .



به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
توانایی عشق ورزید ن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست . . .



به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی ؛ عشق تو کاملا واقعیه .



به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته .



به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
کسی که دوستت داره ، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش...

 

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...