
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن . به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره . به یکجایی از زندگی که ...
ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ ! خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی …! ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪ ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ … بعضی وقتا زندگی آدم انقدر غمناک میشه که دوست داره یکی یهو بگه: کات!! عالی بود بچه ها!! برای امروز دیگه بسه....!

بعضی “ضربه ها” نمی بـُــره… زخــــــم نمــــی کنـــــه…. حتّی خراش هم نمــی ندازه….! فقــــط “دردت” میــــاد…. اونقدر که نــــــــفست رو “بنـد” میاره...

خدای من ...
این روزها بیشتر حواست به من باشد!
می گویند بزرگترین شکست …
از دست دادن ایمان است!!!
حواست باشد که من شکست نخورم. من هنوز هم تو را به نام قاضی الحاجات می خوانم …
حتی اگر همه التماس هایم را نادیده بگیری!!!
هنوز هم تو را ارحم الرحمین می دانم …
حتی اگر برمن سخت بگیری!!!
هنوز هم تو همان خ...




دلم کمی خدا می خواهد ... کمی سکوت ... کمی آخرت ... دلم دل بریدن می خواهد ... کمی اشک ... کمی آغوش آسمانی ... دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست !! و یک خدا تا کمی با هم قدم بزنیم!! فقط همین.............!!
صدایت در گوشم است ... چهره ات جلوی چشمانم است ... مهربانی و لبخندت را می فهمم ... فقط نمیدانم چرا نمی بینمت ... دردم شبیه کسی است که عزیزش را از دست داده ... ولی با این تفاوت که من عزیزم را هنوز به دست نیاورده ام ...
تو فقط مال همین قلب پر احساس منی شب من با تو سحر خواهد شد تو نمی دانی من . . .
چه قدر عشق تو را می خواهم
تو بخوان تا همه احساس شوم کاش می دانستی . . . شعرهای دل من پیش نگاه تو به خاک افتاده است به سرم داد بزن . . تا بدانم که حقیقت داری این همه عشق برای دل تو ناچیز است
آسمان را به زمین وصل...
نمیدانی تنهایی من چقدر بزرگ است حتی اگر هزار سیب از دستهایم بچینی باز هم نمیدانی که ریشه های این درخت تا چه عمقی از خاک فرو رفته اند. وحتی اگر صد بار پرنده شوی وصد لانه بر شاخه هایم بسازی باز هم سکوت سنگین نگاهم نمی شکند کاش می دانستی تنهاییم چقدر بزرگ اس...